یادداشت جاوید رازدشت بعد از تخریب مجسمه استاد بهمن بیگی

جاوید رازدشت/ روشن خبر/ یادداشت

هنر خوار شد جادویی ارجمند
نهان راستی، آشکارا گزند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تخریب تندیس بزرگمرد تاریخ ایران، (( استاد محمد بهمن بیگی))،
مردی که با قاش زین اسب انس و باآتش سرخ بن و بلوط خوگرفته بود امری کریه منظر و زشت آیین تلقی خواهد شد. بی شک تاثیر گذارترین چهره در همه ی ادوار تاریخ ، مخصوصا برای مظلوم ترین و محرومترین طبقات اجتماعی که عدالتخواهی انان در تار و پود درفش کاویانی ریشه دوانده به راحتی قابل زدودن نیست. سترگ مردی که
همه وجود خود را در راه آگاهی بخشی و ایجاد تغییر در نگرش و شیوه ی زندگی عشایر ایران ، مصروف نموده و بخارایش ایلش بود. مردی که در برهه ای از زمان تصدیق گرفت ، تصدیقی پر آب رنگ که با شنیدن نام ان تصدیق عرش فرش می گردید و در ان روزی که هر کسی از شنیدن نام شهر قند در دلش اب می شد شهر و گیر و دار شهر را رها کرده بود و به جاهایی که هیچ کس تصورش را نمی کرد قدم نهاده تا ریشه جرم و جنحه ی جهل را بخشکاند
جای ان است که خون موج زند دردل لعل
زین تغابن که خزف می شکند بازارش
اری اگر بهمن بیگی نبود ، قطعا سرنوشت بسیاری از مردان و زنان حال حاضر ، به شکل دیگری رقم میخورد و بی شک ناف انان برای همیشه با تاریکی و جهالت بی تدبیری بریده می شد.
این نادانان تنگ نظر و عنودان بدگهر باید بدانند که با جسارت به تخریب تندیس محمد بهمن بیگی به شبهی خواهندماند که در بازار جوهریان به جوی نیرزند و حتی نخواهند توانست در ترازو رفیق زرهایی دانشی گردند که محمد بهمن بیگی در اطراف و اکناف این کهن بوم و بر به رشته ی تحریر سواد کشیده.
کسانی که به تخریب تندیس شخصیت این مرد بزرگ جسارت کرده اند هیچ وقت نخواهند توانست عشق درون عاشقان وی را با فوت کردن خاموش نمایند و جلوی خورشید حقیقتی که وی در میان دلها بوجود اورده با پاشیدن خاکستر تیره نمایند. این حرکات زشت جر توهین به اگاهی وجدان های بیدار هیچ عایدی برای آنان به بار نخواهد اوردو با هر هدفی که انجام گرفته باشد، محکوم به شکست و مذموم است.
شبیه این حرکت شنیع و نامیمون در کهگیلویه نیز اتفاق افتاده است که به نوعی مبارزه با اگاهی محسوب می گردد.
سازمانی مردم نهاد تصمیم به برگزاری آیین نکو داشت برای شخصیت برجسته علمی و فرهنگی دیار کهگیلویه،داشته( که همگام و همزمان با استاد بهمن بیگی بود و عمری را در پیکار با بیسوادی گذراند و کماکان با پژوهش و تحقیق ، در راستای حفظ و اعتلای فرهنگ اصیل ایران ، گامهای خود را استوار برمیدارد و قلم پر بار خویش را برای روشنگری و انتقال اصالتهای فرهنگی به نسلهای بعد و همچنین معرفی آثار فرهنگی بومی به سایر اقوام ، به حرکت در می آورد، )، که متاسفانه مطابق رویه معمول با انداختن صخره های جهالت ، چشمه های بصیرت را کور می نمایند. آنانی که با لغو مراسم،
تمجید و تقدیر از این استاد ارزشمند خشت در راه اب زده اند بدانند که
این دو حرکت شبیه هم و با یک هدف صورت گرفته است.
عاملان این رفتارها، مخالف علم و ادب و هنر و فرهنگ هستند
اما کور خوانده اند چراکه :
گوهر اگر در خلاب افتد ، همچنان نفیس است و خاکستر اگر بر عرش نشیند، همچنان خسیس.
نه استاد بهمن بیگی با تخریب تندیسش، بی ارزش میشود و نه چیزی از قدر و منزلت استاد هادیپور،
با لغو مراسم نکوداشت ، کسر میشود.
آنانی که برای آگاهی بخشی جامعه ، از جان مایه گذاشته اند، جاودان اند و شمایید که با رفتارهای نامیمون خویش در السنه ی احرار و اقرار مسطور نخواهید،ماند
خداوند روان استاد بهمن بیگی را شاد نماید
و سایه ی پر مهر استاد نصیر خان هادیپور برای همیشه مستدام باد.