تا قلم هست و ادب، تو زنده ای
محمود منطقیان در سوگ فریدون داوری چهره فرهنگی کهگیلویه شعر سرود.


به گزارش روشن خبر، متن شعر “محمود منطقیان” بدین شرح است؛
در سوگ استاد داوری، شاعر مهر آشنا؛
ای دریغ از بلبل باغ سخن
ای دریغ از شمع بزم انجمن
ای دریغ از طوطی شکر شکن
ای دریغ از مرغ خوش خوانِ چمن
صد فغان از هجر بی پایان او
صد دریغ از آن گلِ خوش رنگ و بو
صد دریغ از شاعر مهر و ادب
صد دریغ از روشنایی بخش شب
ای دریغ از آن بیان و آن سخن
ای دریغ از بلبل باغ و چمن
دل زهجرش ناله دارد روز و شب
همچو بیماری که می نالد ز تب
اشکبارانند جمله دوستان
در غم سرو بلند بوستان
داوری چون جانب داور شتافت
سینه ی اهل هنر، از غم گداخت
جان ها سوزد ز سوزش هر زمان
اشک ها از دیده ها هر دم روان
سال ها نالان شدی از رنج و درد
از غمت بس روی ها گردید زرد
بس ترانه مانده از تو یادگار
همچو گل هایی که روید در بهار
خوی نیکو، شعرها و نکته ها
از تو مانده در دل اهل وفا
درد بیماری اگر جانت بکاست
با صبوری ره نمودی، راه راست
داوری رفت و بسی دل ها شکست
موج غم بر دیده و بر جان نشست
گرچه از باغ ادب سروی شکست
لیک مهر و یادش از دل ها نرفت
داوری جان، کی روی از یادها
زانکه بودی از گلستان صفا
خوی نیکت در دل و جان خانه کرد
مهر تو ویرانه را گلخانه کرد
گر چه رفتی زین جهان، پاینده ای
تا قلم هست و ادب، تو زنده ای
۱۴۰۳/۹/۱۰….منطقیان
برچسب ها :روشن خبر ، فریدون داوری ، محمود منطقیان
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰