تاریخ انتشار : دوشنبه 27 شهریور 1402 - 10:40
کد خبر : 179541

 معرفی یک شهید؛

مختصری از زندگینامه شهید سید یوسف دانشخواه

شهید سید یوسف دانشخواه در تاریخ ۲۱ اسفند سال ۱۳۶۴ در فاو به شهادت رسید.

به گزارش «روشن خبر» از یاسوج؛ زندگینامه شهید یوسف دانش خواه به شرح زیر است:
نام شهید: سید یوسف
نام پدر: سید صفرقلی
تاریخ تولد: ۱۳۳۵
محل تولد: قلعه رئیسی
تاریخ شهادت: ۶۴/۱۲/۲۱
محل شهادت: فاو
زیارتگاه: روستای قلعه رئیسی

بسم الله الرحمن الرحیم
پس از حمد و ثنای پروردگار منان و درود و صلوات بر خاتم پیامبران (ص) و آل مطهرش (ع) و با درود به رهبر کبیر انقلاب و دعا برای پیروزی رزمندگان پرتوان اسلام و سلام و صلوات بر شهیدان راه خدا از هابیل تا ۱۵ خرداد و تا شهدای جنگ تحمیلی به مناسبت شهادت شهید بزرگوارمان و معلم اخلاق و بشر اهداف انقلابمان شهید سید یوسف دانشخواه گزیده‌ای از سراسر زندگی رنج و سختی شهید را به نگارش درآورده تا درس عبرتی باشد برای آیندگان.

شهید یوسف دانشخواه فرزند مرحوم صفرقلی از سادات امامزاده یحیی ساکن قلعه رئیسی طیبی سرحدی شهرستان کهگیلویه در سال ۱۳۳۵ در قریه قلعه رئیسی و در خانواده‌ای محروم و مستضعف دیده به جهان گشود خانواده ایشان نیز مثل اغلب روستائیان از تقوی ودیانت بهره‌مند بود بخصوص پدر ایشان در نهایت سادگی و با ایمان به الله و مذهب شیعه با تحمل مصائب و گرفتاری‌های فراوان امرار معاش می‌نموده است تقدیر در زمان طفولیت شهید تنها نان آور خانواده شان یعنی پدرش را از دست ایشان گرفت گو خدا می‌خواست او در یتیمی و فقر مادی بزرگ شود که مادرش با تلاش و زحمات شبانه روزی ۴ پسر و یک دختر را اداره می‌کرد و به ثمر رساند.

شهید دانشخواه در دبستان قلعه رئیسی دوره ابتدایی تحصیلی را شروع کرد پس از پایان این دوره به لنده رهسپار و دوره راهنمایی را آغاز کرد و پس از آن در دهدشت نزد خواهرش به تکمیل دوره دبیرستان پرداخت و به دریافت دیپلم علوم تجربی نائل گردید متأسفانه در اثر فقر مالی و عدم بضاعت و احتیاج به اداره زندگی دیگر برادرانش از نعمت سوادآموزی محروم ماندند و به کار دامداری و کشاورزی مشغول گردیدند (خداوند این طور اراده فرموده بود) در همان آغاز نوجوانی نماز و اطاعت از خداوند و شریعت جعفری را پیشه خود ساخته و در انجام فرایض سعی وسیعی داشت در آغاز حرکت امت حزب الله را به رهبری امام و رهبر کبیر انقلاب از حرکت آزادی بخش اطلاع یافت و در خط انقلابیون قرار گرفت ناگفته نماند به خاطر فقر مادی اغلب ماه‌های سال را جهت تهیه هزینه دوران تحصیلش به کارگری پرداخته تا اینکه در بندر امام خمینی از ناحیه کتف مجروح گشته و مدت ۳ ماه در بیمارستان آبادان بستری بوده تا اینکه بهبود یافته و باز به درس خواندن ادامه داده است در قلعه رئیسی اولین شخصی بود که به ندای رهبر عظیم الشأن لبیک گفته و به تبلیغ و ارشاد پرداخت چه بسا سخن‌های سردی که بعضی از سرسپردگان درباری و نوکران رژیم ساقط شده پهلوی به ایشان می‌گفتند و با کمال میل می‌پذیرفت و هرگونه خطری را لمس و استقبال می‌کرد با عده‌ای از همکلاسان و هم دوره‌های تحصیلی اش مشغول انتشار فرمایشات امام شدند که بحمدالله تعالی انقلاب پیروز گردید پس از پیروزی انقلاب در مقابل هر گونه دسیسه که از طرف خوانین و کدخدایان بروز می‌داد مقاومت و استواری می‌نمود که برای ایجاد پایگاه مقاومت و تشکیل انجمن اسلامی سعی وافر داشت جان به کف گرفته و شبانه روز برای دستگیری و تعقیب خوانین و کدخدا‌های مزدور منطقه با همکاری برادران همرزم و همسنگرش با همکاری آموزش و پرورش وقت و به همراهی دادستان محترم انقلاب استان و سپاه پاسداران و دیگر براردان همرزم و همسنگرش با ضد انقلابیون به ستیز پرداخته و خستگی به خود راه نمی‌داد و در مکتب آزادی و رهایی بخش انقلاب اسلامی بعنوان نماینده انجمن اسلامی منطقه قلعه رئیسی در آمده و به پاس خدمات ارزنده ایشان در دو سنگر مهم مدرسه و پاسداری از احکام اسلام از سوی آموزش و پرورش منطقه و شهرستان کهگیلویه بعنوان مسئول امور تربیتی نمایندگی آموزش و پرورش طیبی و بهمئی سردسیر انتخاب گردید و سپس بعنوان مسئول گروه مقاومت شهید پاکیزه و عضو شورای فرماندهی ناحیه مقاومت امام جعفر صادق (ع) طیبی و بهمئی سردسیر و عضو طرح اسامه بن زید معرفی گردید.

دو بار بعنوان مسئول پایگاه مقاومت منطقه در سال‌های ۶۳ و ۶۴ در سمینار‌های دوازده هزار نفری و بیست هزار نفری فرماندهان بسیج سراسر کشور به مناسبت بزرگداشت سالروز بسیج مستضعفین در تهران شرکت نموده و ضمن ارائه گزارش‌های مفصل از محرومیت‌ها به حضور مسئولین محترم در سمینار مربوطه دین خود را نسبت به اسلام و امت محروم این منطقه ادا نموده است و میل داشت هرچه سریعتر اثرات انقلاب در منطقه بیش از پیش مشهود گردد در مسجد که سنگر انقلاب است همیشه به جمع آوری مردم و اقامه اذان نماز و تشریک مساعی در امور دینی سعی و کوشش فراوان داشت تا جایی که این جوان از خانواده‌ای فقیر ولی دارای تهذیب اخلاقی بود در بین مردم شهرت یافت و جوانان و نوجوانان حزب الله و مکتبی که عشق به الله و رهبری امام امت را برداشتند گرد شمع وجودش جمع شدند و منزل ایشان به عنوان مقر تشکیلاتی منسجم که همه همرزمان در حضور ایشان گرفتاری‌هایمحرومین را مطرح و پیگیری و برنامه ریزی می‌کردند و حق شهید سید یوسف دانشخواه بانی وحدت و احیاء کننده روح اخوت و برادری در بین همرزمان خود بود و مخالف کوچکترین اختلاف در بین بچه‌های محروم این منطقه بوده و هر کجا بویی از اختلاف سر می‌زد با تمام وجودش اختلاف‌ها را حل و وحدت و همبستگی را به وجود می‌آورد تا اینکه جنگ تحمیل گردید و وظیفه شرعی مشخص شد او هم جنگ تحمیلی را لمس و آگاهانه کمر همت بدان بست و در جهت اعزام نیرو و جمع آوری کمک‌های مردمی سعی نمود خود شخصاً به جبهه اعزام می‌گردید و هرگاه ایشان کوله بارش را بر می‌داشت و به سوی جبهه می‌رفت عده‌ای زیاد از همرزمانش به سوی جبهه با او هماهنگ می‌شدند ودر هفته‌های اول جنگ که از طریق پاسگاه‌های منطقه وضعیت اضطراری نوار مرزی اعلام گردید شهید دانشخواه با عده زیادی از برادران و همرزمانش با اسلحه‌های شخصی از طریق گروهان مرکزی دهدشت به بندر ماهشهر اعزام و پس از یک دوره کوتاه مدت آموزشی به عنوان گروهان نمونه تشویق و به فرماندهی سرگرد شهید اعتمادزاده توسط هلی کوپتر از بندر امام خمینی به سوی آبادان حرکت نمودند و پس از پیاده شدن از هلی کوپتر از طریق مرز خسروی کیلومتر‌ها پیاده به سوی نخلستان‌هایی که اتوبوس‌های شرکت نفت آماده اعزام نیرو‌ها به آبادان مستقر بودند سوار شدند. شهید دانشخواه از چهره‌های مبارز و نورانی که خود و دوستانش را تشویق می‌نمود تا به صفوف رزمندگان اعزامی به خط مقدم جبهه بپیوندند و سه برادر دیگر فامیل و دوستانش را برای رفتن و شرکت در جبهه‌های حق علیه باطل تشویق می‌نمود تا اینکه خود و سه برادرش کراراً به جبهه می‌رفتند و مادرش اظهار می‌داشت که چهار فرزند را در راه خدا و برای به ثمر رساندن انقلاب از دست بدهم، چون رضایت خداوند حاصل می‌گردد راضی به رضای او هستم. خواهرش که در دهدشت از آگاهی‌های بیشتری بهره‌مند شده بود نیز مشوق آن‌ها و دیگر برادران بوده و می‌باشد و خلاصه این خانواده شش نفری همه با هم در این نهضت عظیم سهمی بسزا داشتند.

برادر کوچکترش را خود تسلیم حوزه نظام وظیفه نمود که در مهران مورد اصابت گلوله قرار گرفت و معلول جنگی گردید. برادر دیگرش نیز تحت عنوان پاسدار وظیفه عازم جبهه گردید. دیگر برادرش نیز در جبهه مصدوم که منجر به عمل جراحی گردید هنوز یکی از برادرانش در جبهه بود و دیگری در بیمارستان ودر حال نامعلومی به سر می‌برد که خود با کاروان راهیان کربلای ۲ استان کهگیلویه و بویراحمد اعزام گردید و به ندای رهبر کبیر انقلاب لبیک حق گفته و در نبرد با کفر در منطقه فاو با دیگر دوستان و اقوامش شرکت کرد.

بااینکه مأموریتش تمام شده بود به علت نیاز نیرو در منطقه و جبهه را ترک نموده است که نهایتاً در روز ۶۴/۱۲/۲۱ در منطقه آزادشده فاو به درجه رفیع شهادت نائل گردید و دو فرزند صغیرش و مادر پیرش را به خدا سپرد ایمان و عقیده داشت که خدا روزی رسان است روزی که جنازه شهید را به دهدشت آوردند که تا قعله رئیسی تشییع گردد هوا بارانی و راه‌ها مسدود بود و بیم هرگونه خطری موجود بود ولی پاکی و صداقت شهید باعث شد که امت حزب الله به حرکت در آیند و با همه مشکلات ماشین‌های زیادی و عده‌ای کثیر در تشییع و تدفین شهید شرکت کنند.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

متأسفانه در حال حاضر نظرسنجی فعالی در روشن‌خبر وجود ندارد.

مارگون

دنا

لیکک

باشت

کهگیلویه

چرام

لنده

گچساران

بویراحمد